آه از این مردنِ شیرین دهنم آب افتاد*
و چه دهانها که آب افتاد
از آن شب که گفتی «شهادت از عسل شیرینتر است»،
و چه کردی در گذرگاهِ زمان،
و چه پیشانیبندهای «انا الشهید القادم»1
که بر پیشانیِ نوجوانها بستی،
و چه سیزدهسالهها که رفتند
تا شهدی که تو چشیدی، مزمزه کنند؛
زیرِ تانک، روی مین، زیر بارانِ گلوله.
* مصرعِ شعری از آقای اسفندقه
1- «شهیدِ بعدی منم»! : پیشانیبند کودک یمنی که عکسش را رسانهها منتشر کردند.
چقدر خوب و زیبا و شیوا می نویسی بانو مدتها بود نیومده بودم بخونم . اون وبلاگت که خیلی وقته به روز نشده انگار دلم صفا گرفت با خوندن نوشته هایی که مدتها از نخوندنش گذشته بود
بر فرس تیز پای هر که تو را دید گفت برگ گل سرخ را باد کجا می برد.....
سلام وب زیبای داری آلیه