...از آن دستخط قرآنی
هیچوقت برایتان نگفتهام که چند ساعت، چند روز دستخطتان مشق من شده بود. چندصدبار تلاش کرده بودم مثل شما بنویسم. حالا اما بعد بیستسال از آن روزها، خطم بیشتر از همه، شبیه دستخط شماست. باورتان میشود؟!
خطتان مثل همه زندگیتان قرآنی بود. این را من آن روزهای هفت- هشت سالگی هم میفهمیدم. اولین قرآنی که به من هدیه دادید را یادتان هست؟! یادم هست. عیدفطر، توی مسجد محل. اولین ماه رمضانی که تمامش را روزه گرفته بودم و بست نشسته بودم برای حفظ قرآن. شیرینتر از آن قرآنِ خط نیریزیِ جلد قرمز، دستخط شما بود که ساعتها و روزها مشق شب من شده بود.
آن روزها شما هنوز محقق گرانمایه و دانشمند و مدرس حوزه نبودید. برای من امّا بزرگ و عزیز بودید. بزرگ و عزیز هستید. واژه به واژه قرآن را از شما آموخته بودم. بعدها تجوید و حفظ و تفسیر و ... بعدها از شما یاد گرفته بودم به قرآن باید عشق ورزید. با قرآن باید زندگی کرد. حالا مگر میشود قرآن را باز کنم و یادتان نباشم؟!
اینها را امروز دوباره مرور میکردم. برای چندمین کتابی که از شما هدیه گرفتم. باز هم از تألیفات خودتان ١. اولش با همان دستخط قرآنیِ دوستداشتنی نوشتهاید: «اَهدی هَذا الکتاب اِلَی الشّابَّه المؤمنه الصّالحَه العَفیفه السّیده الدّکتوره مریم روستا، اَسأل الله الکریم اَن یوفّقها لمَرضاتِه وَ أرجوها اَن لَا تَحرمنی مِن صالح دَعواتها کَما لَا اًنساها اِنشاءالله تَعالی». و من دوباره از سرِ ذوق، به عادت همان سالها نشستهام و دست خطتان را مشق کردهام. باورتان میشود؟!
پ.ن.١: کتاب «قصّه الطّیر المشویّ»، به زبان عربی، از تألیفات «حجتالاسلاموالمسلمین محمّدجواد محمودی»ست که به بررسی اسناد روایی حدیث طیر در اثبات حقانیت حضرت امیر (ع) میپردازد.
متن آرامش بخشی بود انصافا خدا به ایشان طول عمر بدهد و به شما توفیق بیشتر... موفق باشید الهی